گذشته
یه زخم پیر و کهنه ست، خوب نمیشه
تو ابرها
یه ابر گریه سازه، دور نمیشه
یه مرغ جلده که هیچوقت نمیره
یه دشت خشک که با اشک جون می گیره
یه زنجیره، یه بنده، یه دیوار بلنده
گذشته جنس کوهه، مثل سنگه
چه سخته، چه سخته
گذشتن از تو دیوار گذشته
یه خوابه
رسیدن به فردایی که پشت اون نشسته
گذشته
تو فریاد تموم گریه هامی
یه عمره
تو بیداری تلخ قصه هامی
تو شب هام رو به بیزاری کشوندی
تو خورشید یه بی خواب رو سوزوندی
تو آزاری، تو دردی، یه دیوار بلندی
گذشته، جنس کوهی، مثل سنگی
چی میشد، چی میشد
تموم لحظه های من که میرند
بمیرند، بمیرند
که امروز من رو از من نگیرند
که امروز من رو از من نگیرند
که امروز من رو از من نگیرند